سکوت«ترانههای پدری» چهار ساله شد!/اکران در هر سینمایی مطلوب نیست
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۵۵۰۲۸
علی ژکان کارگردان باسابقه سینما که به تازگی در مقام تهیهکننده برای فیلم سینمایی «ترانههای پدری» به کارگردانی محمد بصیری پروانه نمایش دریافت کرده است، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آخرین وضعیت برنامهریزی برای اکران عمومی این فیلم گفت: آنچه مشخص است، شرایط اکران در سینماهای کشور از این بدتر نمیتوانست باشد و به همین دلیل ما هم صرفاً پروانه نمایش دریافت کردهایم و مشخص نیست بتوانیم شرایط مناسبی برای اکران آن پیدا کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: معضلات حوزه اکران در سینمای ایران همواره بحث روز بوده است و هر بار به شکلی با این معضل مواجه میشویم. در چند سال اخیر هم که به دلیل تشدید این شرایط، فیلمهایی که نمیتوانند اکران مناسبی داشته باشند، روی دست صاحبانشان باقیمانده است.
این تهیهکننده و کارگردان باسابقه تأکید کرد: به این نکته توجه داشته باشید که وقتی ما از «اکران یک فیلم» صحبت میکنیم، منظور نمایش آن در چند پردیس سینمایی بزرگ است و نمایش فیلم در باقی سینماها که ساختار قدیمی دارند و بهروز نیستند را نمیتوان به حساب اکران گذاشت. مردم دیگر به سینماهایی که هنوز به شکل سنتی اداره میشوند و فیلم نمایش میدهند، نمیروند. دلیل موفقیت پردیسهای سینمایی هم سروشکل مدرن فعالیت آنهاست. فعالیت اکثر سالنهای ما هنوز حالت کلاسیک دارد و نزدیک به ۲۰۰ سینما، هنوز حتی بازسازی هم نشدهاند و امکاناتی مانند صندلی تماشاگران و سیستم پخش در آنها بهروزرسانی نشده، طبیعی است که در این شرایط اکران فیلم در چنین سالنهایی چندان مطلوب و دلخواه نباشد.
وی افزود: در این وضعیت ما هم ناگزیریم بهصورت مقطعی به اکران فیلمهای خود فکر کنیم و شاهد شرایط باثباتی در کشور نیستیم. در دورهای با مشکل کرونا مواجه بودیم و حالا با جو ناآرام اجتماعی و سیاسی. شرایط بهگونهای شده است که اساساً دیگر مردم به سینما نمیروند و وقتی میخواهیم درباره فیلم خود تصمیمگیری کنیم باید بهصورت مقطعی درباره آن حرف بزنیم. در این شرایط شما نمیتوانید درباره اکران سینماها موضعی بگیرید که شامل یک مقطع زمانی طولانیمدت شود.
ژکان با تأکید براینکه هنوز تقاضای اکران فیلم «ترانههای پدری» به شورای صنفی اکران داده نشده است گفت: چرا باید متقاضی اکران فیلم خود باشیم؟ این فیلم یک فیلم کودک است و در شرایطی که مردم برای فیلمهای بزرگسال هم به سینما نمیروند، طبیعی است که از فیلم کودک هم استقبال نکنند. برای این نوع از فیلمها باید حمایتهای ویژه در نظر گرفته شود و فراهم آوردن این تمهیدات، کار ما نیست، بلکه کار مدیران است.
وی درباره شرایط تولید این فیلم هم توضیح داد: تولید این فیلم مربوط به حدود چهار سال پیش میشود که شعار حمایت از سینمای کودک از سوی مدیران مطرح میشد. در آن موقعیت احساس کردیم که میتوانیم سراغ چنین مضمونی برویم. از آن سال منتظر شرایط مناسب برای اکران فیلم بودهایم. از سال ۹۸ با شرایط کرونایی مواجه بودیم، حدود ۶ ماه میشود که از وضعیت کرونایی خارج شدهایم اما با وضعیت بحرانی تازهای مواجهیم.
ژکان درباره استقبال از فیلمهای کودک در حال اکران در سینماها هم گفت: شاید از این فیلمها حمایت ویژهای از سوی نهادهایی مانند آموزش و پرورش صورت گرفته باشد اما آنچه مشخص است، شرایط باثباتی وجود ندارد. درباره فروش همین فیلمها هم باید دید هزینه تمامشده تولید آنها چقدر بوده است تا بتوانیم درباره موفقیت آنها در گیشه نظر بدهیم.
تهیهکننده «ترانههای پدری» در پایان تأکید کرد: این فیلم بهطور کامل با هزینه شخصی ساخته شده است و نهادهای دولتی حتی یک ریال به تولید آن کمک نکردهاند. به همین دلیل ناگزیر باید در انتظار شرایط باثباتتری برای اکران و عرضه آن باشیم.
کد خبر 5637457 زهرا منصوریمنبع: مهر
کلیدواژه: علی ژکان شورای پروانه نمایش اکران عمومی پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران جام جهانی 2022 قطر تئاتر ایران موسیقی نواحی حوزه هنری جشنواره موسیقی نواحی فیلم سینمایی هنرمندان تئاتر فیلم کوتاه فوتبال محمد خزاعی کارگردان تئاتر جشنواره تئاتر استان تهران دیوارنگاره میدان ولیعصر عج ترانه های پدری اکران فیلم برای اکران فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۵۵۰۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمیافتد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمیافتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمیگذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.
زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتیهای سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.
ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنهای، یا علیاصغر و عکسهایی از شهیدان خرازی، همت، زینالدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آنها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب میخواندیم، با همسفریها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت میکردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.
پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنهای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده میشدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیهها را سر میکردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشتسر هم مینشستیم. خادمان پرچمهایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دستمان میدادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.
همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار میدادیم و میگفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنهای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمیگذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه میزنند.
آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده میشدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم میرویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیادهروی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بینمان موج میزد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق میریخت، خیابانها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...
به بیتالزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور همزمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.
پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر میرسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوسها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیبمان شد؛ چه مهمانیای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظهای از این زیباتر؟!ته دلم میگفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجرهای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»
در بین برنامهها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریههایش و چه خاطراتی مرور شد...
دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما بهدنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی میگشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنهای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانوادهاش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…
کد خبر 750958